۱۳۸۸ مهر ۵, یکشنبه

یک سوال جدی و الزامی

می شه این رو برام تعریف کنید: زنیت! زن بودن، هنر زن بودن!
خانم ها و آقایون حاضر و غایب و رومیز و زیر میز، این چه معنی می ده از نظر شما، تعریف ذهنیتون چیه! لطفا برای یکبار هم که شده بیاین روراست باشین و کامنت بزارین و حستون رو بگین، با شمام که هر چند روز می یای چک می کنی و می ری و صدات در نمیاد، بعله خود خود شما، نظرتون الان لازمه!
باسیه این هم که دستتون بیاد ماجرا چیه این جا رو بخونید!

پیشاپیش از همکاریتون کمال تشکر رو داریم!

۹ نظر:

فیروزه گفت...

آخه عزیز من،تو فکر کردی اون روح،اون احساس،اون لطافت،اون ملایمت،اون هزار تا خصوصیت منحصر در زن رو،واقعا میشه با کلمات و واژگان محدود،شرح داد؟!!!

و من به نظر اون آقا،معتفدم.درسته،واقعا درک زنیت زنها،از توانایی و ظرفیت ذاتی مردا خارجه!و البته بهشون ایرادی هم وارد نیست.

بهادر گفت...

بنظر من اين سوال مثل اينه که بگي انسانيت رو تعريف کن يا صداقت رو !
به ازاي آدمهاي دنيا تعريف وجودداره و کاربردي هم نداره
يکي مثل فردوسي تعريفش اينه:
زنان را بباشد همين يک هنر-نشينند خانه و زايند شيران نر ;)

علی گفت...

خب مردیت یعنی چه؟ مرد بودن، مردانگی. می خواهم بگویم توجهی که زن به جنسیتش دارد، و مرد هم همینطور، باعث می شود تا تمام پارامترهای مربوط به اش هم جنسیت بندی شده باشد. و این به نظرم نه تنها بد و مذموم که نیست، لازم است. یعنی فکر کن که دنیا چه جای مزخرفی می شد اگر زنی با زنانه گی اش وجود نداشت. شخصاْ زن را با جنسیت اش می شناسم، یعنی احساساتی بودنش، لطیف بودنش، اغواگر بودنش، و گاهی هم روی اعصاب بودنش! می خواهم بگویم که همه اش را که به کل نگاه می کنم لازم می دانم اش و حیاتی! و این تازه از منظر فردی ست، بی خیال تئوری بافی هستم الان.


*.ضمناْ زن یعنی بشینه قابلمه اشو بسابه عوض رانندگی!

یک عدد گارفیلد برنامه نویس گفت...

مطمئنا صداقت هم معنی داره، تو به بچه چه جوری می خوای صداقت رو آموزش بدی؟ مطمئنا نمی شینی براش فرهنگ لغت بخونی که صداقت ریشه اش اینه ، بلکه براش توضیح می دی ، مثال می زنی ، حتی مثال نقض! منم الان این رو می خوام
کدوم رفتارها رو می گید رفتار زنانه، چه چیزی تو ذهن شما مصداقی از زنانگی و هنر زن بودنه؟
علی تا حدی راست می گه، اما همون اغواگری خودش یه کلمه ناشناخته است برای من، اونو مثال بزن، ببین یه حرفی توی اون لینک وجود داره که درسته خیلی ، خیلی وقتها زنانگی ها گم می شن تو این جامعه، مردانگی هم شاید اما کمتر، حالا من می خوام بدونم این چیه؟ چه جوری باید باشه که بگی آهان اینه! مثال های واضح تر بزنید که ملموس باشه
مرسی

Unknown گفت...

bazi vaghta ha migan zan boodan yani gonjidan too gharardad haye ejtemayi ke baraye yek zan moshakhas shode,mesal ziyad dare ke fekr konam hamamoon az mamanamoon shenidim az moalemamoon shenidim,too filma didim ke zan boodan yani anjam vazayefi ke farhang va jameamoon moshakhas karde,valiiiii man movafegh in nazar nistam va be nazaram zaniyat ya honare zan boodan faghat sefate zanhayi hast ke ghadre chizi ke hastan ro midoonan.oon vaghte ke be oon zan migan khanoomi ke zananegi dare :) .
man deghat ke mikonam mibinam in no khanoomha vaghean kamel hastan ham baraye khodeshoon ham baraye atrafiyaneshoon.
albate be nazare man rajebe marda ham hamin tor hast ,kolan adamhayi ke ghadre chizi ke hastan ro midoonan hamishe kamel tar be nazar ,miresan.

بهادر گفت...

خب مسئله همينه که صداقت و اغواگري همه نسبي هستند.
حرف گلناز شايد کلي تر باشه که باز به تعاريف برنميگرده ولي محدوده درستي رو مشخص ميکنه،،،قدر چيزي که هستند يا دارند رو بدونند باز نسبيه و آدم به آدم فرق ميکنه.
البته من يک چيزي هم راجع به نظر فيروزه بگم،کلا احساسات و لطافت و ... خصوصيات يک زن نيستند،خصوصيات انسانها هستند،،،جامعه عقب افتاده فرهنگي اين خصوصيات رو به زن ميچسبونه و خشونت رو به مرد

فیروزه گفت...

شرمنده آقای امیربهادر،اما من فکر می کنم اتفاقا توی زمان مدرن الان هست که این خصوصیت خشونت مردانه،واسه مردا چسبناک تر شده!

شما نگاه کن به نظر هنرمندانه ی هم جنس خودتون.که یک وجه از زن بودن رو قابلمه سابوندن می دونه.خب آیا این خودش، یک نوع خشونت تفکراتی نیست؟!نه واقعا چی فکر کردین؟!که چون روزگار کمی فریبنده تر و با ظاهر شسته رُفته تر شده،حالا یعنی جنس مذکر هم توی لطافت و ملایمت قابل قیاس با جنس مونث شده؟!!

یک عدد گارفیلد برنامه نویس گفت...

حرف گلناز درست، اما این یه تعریف کلی انسانیه، وجه تماییز زن و مرد نیست. مسئله نسبی بودن اغواگری هم درست، اما قاعدتا باید یه نقطه شروع داشته باشه؟ مثلا به عشوه گری می گن اغوا گری؟ به چی می گن ؟ بعد حالا فرق اغواگری و لطافت زنانه چیه؟ اینا یکین؟
می دونی مسئله چیه؟ اینکه دربارش حرف بزنیم تا تعریف های نسبی بهتری بوجود بیاد، تا بشه بهتر درکش کرد. مگه اینکه هیچی نگیم و بگیم فرد به فرد فرق داره و نسبیه، فرقی با اونهایی که می گن اصولا بده و مایه شره و سرکوبش می کنن نداره، نتیجه اش اینه که شناخته نمی شه!
فیروزه جان الان تو داری لطافت نشون مردم می دی مادر؟ حالا اون هنرمند یه چیزی گفت شما ببخش تولدشه بچه!شما یکم از اون احساسات و لطافت و اینا رو مثال واقعی بزن که چیزیه که زنها دارن و مردها ندارن تا من بفهمم!

فیروزه گفت...

عزیزم من الان اون کامنت اولم چوب و درخت و اینا بود دیگه!!من می گم نره،تو می گی بدوش!!من می گم تو واژه و جمله جا نمی شه،تو می گی مثال بزن!!!! فقط همینو بگم چیزی که باعث میشه جنس مونث واسه جنس مذکر جذاب باشه،یقینا غرغر و نق نق کردنهاش و یا صرفا اون ابروی کمانی و چشم شهلا نیست!