مادر خانومی می فرمایند: 2 روزه؟ خسته می شید، خیلی کمه!
اینجانب: مادر جان بیشتر از این مرخصی نداریم خب، ملت کار و زندگی دارن!
مادر خانومی دوباره: بعد تو می خوای همه این مسیر رو تنهایی تا رامسر رانندگی کنی ؟
بنده: نه خب یه راننده دیگه هم هست اگه خسته شدم جامو عوض کنم!
مادر خانومی همچنان شاکی: لابد اونم خانومه!
بنده فاتحانه: نخیر ایشون آقان!
مادر خانومی که در این نقطه راضی شدن ظاهرن، سکوت فرمودن!
بنده هم در کف حس اعتماد زنانه به زنان سکوت اختیار می کنم از نوع متعجبانه!
۵ نظر:
ببخشید! این آقای ایشون کی باشن اصلا؟!! رگ غیرت بنده الان کلی باد کرده:دی :دی
وا! این چرا زد ناشناس! این کامنت قبلیه من بودم، نه ناشناس!
عزیزم رگ غیرت مامانم باد نکرده، تو خودت ببین اوضاع چه جوریه! بعدشم یه آقا که نیست آقایون زیادن شما بخواد رگ غیرت باسیه همه باد کنه دچار مشکل می شی! پس کوتاه بیاD:
نه، خداییش توانایی های رگ غیرت منم در حد همون یکی دو نفره!! بقیه ی آقایون باشن به عهده ی همون مادر خانمی :دی
منم ببر !
ارسال یک نظر