۱۳۸۹ اردیبهشت ۳۱, جمعه

اژدها ظاهر می شود!

فکر کنم یه اژدها توی دلم پیدا شده، نمی دونم از کجا اومده اما هر وقت که یه چیزی رو می فرستم توش، عصبانی می شه و دهنش رو باز می کنه و آتیش می فرسته بالا. فکر کنم اونتو سرش شلوغه و اصلا خوشش نمی یاد که کسی مزاحمش بشه. به خاطر همین به غیر از چیزهای آبکی هیچ چیز دیگه ای رو قبول نمی کنه. حتما داره کار مهمی می کنه. اما امیدوارم زودتر کارش تموم بشه و برگرده سرجای قبلیش که بوده، وگرنه من به زودی از گشنگی می میرم! با آب و شیر و عسل تا چند روز می شه زنده بود، آیا؟

Part2 happened before part1
اونجا نشسته بود و داشت می گفت دارم پرخاش می کنم، این جمله رو دقیقا به همون لحنی می گفت که 2 دقیقه پیش داشت باهاش حرف می زد، داشتم با دقت نگاش می کردم. آخه می خواستم مچشو بگیرم و بگم آها دیدی داری نقش بازی می کنی! به خاطر همین 4 چشمی نگاش می کردم. خوبیش این بود که روش به من نبود، داشت با یکی دیگه حرف می زد و می شد راحت روش فکوس کرد. اونجا نشسته بود و داشت همچنان می گفت که داره پرخاش می کنه، حرف مسخره ای بود چون حتی رنگ صورتش عوض هم نشده بود. آخه وقتی داری پرخاش می کنی، یعنی عصبانی و وقتی عصبانی فشار خونت می ره بالا و بعد رنگ چهره ات سرختر و سرختر می شه و بعد بوم منفجر می شی ، اونوقته که پرخاش می کنی . خب خود پرخاش کردن مترادفه با داد زدن. یعنی خب پرخاش درست حسابی یعنی که سر طرفت داد بزنی ، فریاد با صدای بلند و خب معمولا گوش خراش. حالا بستگی به تونه صدا داره که چقدر گوش خراش باشه.
بعد اینکه تو چشمهای طرف نگاه کنی و بگی دارم بهت پرخاش می کنم، یکم مسخره است. انگار که ما رو خیلی بچه فرض کرده که هرچی بگه ما باور می کنیم!
بعد یهو اتفاق افتاد،یهو پرخاش کرد! در عرض یک چشم بهم زدن بود انگار. خیلی سریع اتفاق افتاد. اما انقدر زیاد بود که پرتم کرد عقب. درست مثل اون صحنه آخر فیلم اول ماتریکس وقتی که قهرمان از جاش بلند می شه و نیروی تازه گرفته و با حرکت آهسته دستش طرف رو پرت می کنه عقب. یعنی نیروی نامرئی دستش پرتش می کنه عقب. حتما خوندین که می گن از چشمهاش آتیش می بارید، خب من خونده بودم اما اونروز به چشمم دیدم در یک چشم بهم زدن از چشمهاش آتیش می بارید، در حالیکه خودش هنوز آروم اونجا نشسته بود و حرف می زد. یعنی حتی صدای نفسهاش هم تندتر نشده بود یا حرکت دستش فرق کنه، احساس نمی کردی که داره خشمی رو کنترل می کنه. مثل زودپزی که وقتی به نقطه جوش برسه و سوپاپش رو نکشی همش بالا پایین می ره نبود. خیلی آروم نشسته بود و داشت دلایل پرخاشش رو توضیح می داد اما چشمهاش خشمش رو نشون می داد.یعنی خب جرئت نمی کردی خیلی زیاد به چشمهاش نگاه کنی و بعد حتی اون هم رفت واعلام کرد که پرخاشش تموم شده!
That's it!
و این خشن ترین و آروم ترین پرخاشی بود که به عمرم دیده بودم، دوست ندارم هیچ وقت هیچ کسی به من اونطوری نگاه کنه!اما دوست دارم اونطوری پرخاش کنم با آرامش با قدرت!

Part3 after all 2Parts
داشتن یک دوست خوب یه خوش شانسیه که خب همیشه سراغت نمی یاد. اما اینکه یه دوست خوب با یه دوست خوب دیگه ازدواج کنه و تشکیل یه خانواده خوب رو بدن دیگه خر شانسیته! اینکه آدمهای خوب خونشون توی خوش آب و هوا ترین نقطه شهر باشه و بتونی راحت شب جمعه ای رو اونجا کنار اونها و همه آدمهای خوب دیگه ی دوروبرشون سر کنی و بیخیال هرچی بود و نبود دوروبرت بشی، دیگه نمی شه بهش گفت شانس ، می شه گفت خوشبختی بزرگ زندگی! به قول زنه توی اشکها و لبخندها من حتما باید کارهای بسیار خوبی توی بچگی کرده باشم که سزاوار چنین پاداشی باشم( یا حالا یه چیزی تو این مایه ها دقیقش یادم نیست) بعنی که اگه کار خوبی کردم تو گذشته و داشتن این آدمها تو زندگیم پاداششه ، خیلی خوشحالم که اون کارها رو کردم و خب داشتن این آدمها بهترین پاداششه! و اینکه کلا زندگی بالا و پایین زیاد داره و عجیب بودنش به همینه

خوش بگذره و خوش باشید

۶ نظر:

javid گفت...

سلام

زیاد می شه زنده موند خیالت راحت ...

برا اولین بار از توسایت دانشگاه کامنت می دم با یه کیبورد داغون !!!!

ناشناس گفت...

ناشناس کوچک

پرخاش؟ خشم؟ استوره! تو! جایگاه؟ من کی می تونم عین ابراهیم این بت رو بشکونم؟

یک عدد گارفیلد برنامه نویس گفت...

بچه جان! تو نمی تونی انقدر تلاش نکن! به جاش وبلاگ بخون و هی کامنت بزار:D

ruzbe hezai گفت...

من اپیزودیک خیلی دوست میدارم.
این کارت از همه بهتر بود به نظر من.
نقد ادبی هم باشه واسه بعد :دی
قوی بود

ناشناس گفت...

نشناس کوچک

می خوام برا اینکه ضریب موفقیتم بره بالا از راه کامنت بت شکنی کنم :دی

Seveni گفت...

Garfield joonam negahet tu parte aval kheili dust midaram ,man chon hame imagine ham abri sheklan vaghti in hal misham hesam ine ke ye doode siah shabihe on ke tu serial e lost hast,dare tum door doori mikone:D
parte dovomam ke ... ohom