۱۳۸۹ تیر ۱۸, جمعه

Waka Waka ma eh eh

بازم راست گفت، اینکه گفت جام جهانی به فوتبالش نیست، به تقابل همه این ملتها با همه. به کنار هم قرار گرفتن اینهمه رنگ و نژاد و برابر بودنشونه . اینکه تیم کشور درب و داغون پاراگوئه کنار اسپانیای پر تکنیک قرار می گیره و پدرشم درمیاره. اینکه ابرقدرتهای جهان راحت از پا در میان، و با بازیکن های خوشتیپشون میدون رو برای بازیکن های آمریکای جنوبی و آفریقا خالی می کنن. و همه اینها توی اون زمین سبز در کمال برابری اتفاق می یوفته.
و یه جالبی دیگه اش حرف مشترک پیدا کردن همه آدمها با همه، یعنی دیگه حتی می شه با اون همکار خجالتی گوشه بوت هم حرف زد، اونم خیلی بیشتر از سلام و خداحافظ ساده .اما اوج کیف این جام جهانی، باسیه من به عنوان جنس مونث، امکان کل کل کردن با همه اون پسرهای عشق فوتباله، اینکه مثلا تو آلمان رو انتخاب می کنی و اونها آرژانتین رو. انتخاب اونها به خاطر همه History که از بازیکن ها و مربی تیم دارن اینکه فلان بازیکنش توی باشگاه معروفش تا حالا چه کارها که نکرده. انتخاب تو، بخاطر اینکه از قیافه مربی آرژانتین خوشت نمی یاد و برعکس مربی آلمان خوشتیپه. با اینکه دیگه هیچ خوشتیپ توی تیمشون نیست، چون قیافه همشون رو یه دور چک کردی! و بعد اینکه کُری می خونی باسیه همه اون مدعیان فوتبال دوست توی شرکت و دوستان و همه هم حرص می خورن که آخه تو از فوتبال چی می دونی اما کاری نمی تونن بکنن چون همه می تونن بشینن جام جهانی نگاه کنن و در بارش حرف بزنن. این دیگه جام باشگاهای اروپا نیست که هرکدوم از تیم ها اسم های عجیب غریب دارن و آدم هیچ وقت نمی فهمه بلاخره این تیم مال اسپانیا بود یا انگلیس . اما این جام جهانیه دوهفته می شینی فوتبال می بینی و یکی از کشور ها رو انتخاب می کنی و بعد با ملت کل می ندازی و کلی هارت و پورت می کنی و بعد می یای خونه دست به دعا می شینی جلوی TV که اگه آرژانتین ببره، فردا رو باید مرخصی بگیری و نری سرکار که ملت درسته قورتت می دن. اما می زنه و آلمان می بره و فردا این تویی که با سرافراشته و زبون دراز پدر همه رو در میاری و اون بیچاره ها از یه مشت دختر که به قول خودشون نمی دونن فوطبال رو با چه ط ای می نویسن، می خورن و صداشون درنمیاد. بعد می شینی همه برنامه های تحلیلی بعدش و قبلش رو هم نگاه می کنی تا کلی حرف داشته باشی باسیه بعدش و اذیت ها فنی تر بشه!
و این ماجرا ادامه داره تا بازیه بعدی که تو مربی خوشتیپ رو به دروازبان خوشتیپ تر و دوست دختر مصاحبه گرش می فروشی و طرفدار تیمی می شی که قبلا هم انتخاب کرده بودی چون خوشتیپ هاش بیشترن و تو تحلیلت اینه که خیلی خوب پاسکاری می کنن باهم! و بعد دوباره باز کُری می خونی باسیه همه اون مردهای کوچولویی که جوری از تیمشون حرف می زنن انگار که ناموسشونه. و این همه هیجان این روزهای گرمه که خوش میگذره و داره تموم می شه با همه رنگهاش و نژادهاش و به خصوص با هشت باش!

۵ نظر:

ruzbe hezai گفت...

ببينيد آرژانتين فقط يك تيم فوتبال نيس، بلكه يه مكتب فكريه
:))))

جاوید گفت...

تازه فهمیدم چرا دخترا می شینن تو این موقع فوتبال نگا می کنن !!! پس دلیلش اذیت کردن پسراست بیچاره پسرای مظلوم بیچاره اون اقای کم حرف کنار بوت نمی دونه شما براش نقشه کشدید !!! بیچاره من که کلا فوتبال نگا نمی کنم !

لیلا گفت...

مربی خوشتیپ ؟!!!:))) چنان سوتی وحشتناکی داده و فیلمش روی فیس بوک پخشه که اگه تا آخر عمرشم خوشتیپ بگرده همچنان خز و خیل باقی می مونه!!

یک انسان گفت...

ااااااااااییی بابا!
به همین سادگی بود و من دارم هر سال از دستش می دم؟ من فک می کردم حتما باید واقعا علاقه داشته باشی! :-؟ از سال بعد منم از دست نمی دم پس

علي گفت...

خب معلومه كه تيم ملي هندوراس ناموسيه قضيه اش!!
اما من از مربي آرژانتين خوشم مياد، لامصب امام عمل ه براخودش!
بعدشم كه أصلاً فوتبال ديدن همينجور كه تو ميبيني درسته، وگر نه كه ما از اول اين جام، هي رِپ و رِپ ضد حال خورديم و عشق اول و دوم و سوم و الخ مون حذف شدن، پرپر شديم رفت! حالا من بيام پونزده ساعت كاتاناچيو رو تفسير كنم، سيري چند؟!
؛)
حالت چطوره!