۱۳۸۸ دی ۲۰, یکشنبه

یه جور خود خراب کنی یا خود توجیه کنی خفن!

می دونی خیلی وقت بود که تموم شده بود. خب این رو قبلا هم گفتم، به دوستت هم گفتم، گفتم دیگه نمی شه روش حساب کرد، اما می دونی با اینکه گفته بودم ، خودم باورم نشد. آخه من کلا آدم تموم کردن نیستم، خیلی زمان بره اینکار برام و خیلی خیلی دیر تصمیم میگیرم ، معمولا انقدر دیره که خود طرف زودتر بیخیال شده . یا اینکه دیگه خیلی ته ماجراست، هیچی دیگه نمونده باسیه ادامه دادن، اگه مونده باشه مطمئنا من هنوز ادامه می دم. آدم تصمیم گرفتن نیستم خب، بخصوص آدم اینجور تصمیم گرفتن ها. اما یه چیز رو بدون، وقتی تموم شد دیگه تموم شد،That's it یعنی تا ذره آخرش رو رفتم و دیگه هیچی نمونده. بعد اونوقت می بینی که من یهو یه آدم دیگه شدم، آدم غریبه ای که حتی اونموقع ها هم که غریبه بودیم هم اینجوری ندیدی من رو. خیلی cruel می شم، تا ته ته اش له می کنم بدون اینکه برام مهم باشه که یه چیزی بودیم یه زمانی، رابطه ای داشتیم. می دونم که تعجب می کنی، تعجب می کنن. همه اون آدمهای قبلی که این روی من رو تجربه کردن. همه یه مدت صبر می کنن تا اون آدم kind ظاهر بشه، همون که هیچی براش مهم نیست و راحته اما می بینن همجنان این آدم بدجنسه داره بهشون دهن کجی می کنه. بعدش که می فهمن It's Over .
می دونی باسیه همین دیگه برام مهم نبود، باسیه همین دیگه گذشتی نداشتم و سریع ناراحت می شدم وعکس العمل نشون می دادم. می دونی وقتی که تموم شد و رفتیم دنبال کارمون، یهو دیدم چه بد دلم برات تنگ می شه، دلم برای دوست موندن باهات خیلی تنگ می شه. اما اینو می دونم که دیگه نمی شه، دیگه دوستی ما با هم نمی شه همین. sorry رفیق

۵ نظر:

Unknown گفت...

اميدوارم با من يه روزي اينجوري نشي!!!

جاوید گفت...

می گم ، برا ما که سوادمون زیر لیسانسه ! اون کلمه انگلیسی هاش رو ترجمه می کردی که به عمق مسئله پی ببریم ... از اینکارا که گفتی با من نکنی ها ! گنا دارم ...

بهادر گفت...

عجب تو خشني !!!!
به ظاهرت نمياد !

علي گفت...

... انتگرال مختلط سري هاي فوريه را درتوابع لگاريتمي ... ها؟؟

یک عدد گارفیلد برنامه نویس گفت...

یعنی علی تو بی ربط ترین کامنت گذار این وبلاگی ! اما خداییش مُردم از خنده! ها! :))