من یک کشوی نسبتا خالی از لباسهایی دارم که در حال حاضر استفاده می کنم.
یک کشوی نسبتا پُر ِ پُر هم از لباسهایی دارم که مدتهاست نمی پوشم، یا خیلی کهنه ان یا بعد از یکبار پوشیدن در سالهای پیش به دلم ننِشستن .
نتیجه اخلاقی 1: اینطوریه که آدم همیشه فکر می کنه لباس نداره!
نتیجه اخلاقی 2: دلکندن کلا سخته حتی از یه تیکه لباس !
نتیجه غیر اخلاقی: تازگیها داره استفاده کردن از َ ِ ُ خوشم میاد
یک کشوی نسبتا پُر ِ پُر هم از لباسهایی دارم که مدتهاست نمی پوشم، یا خیلی کهنه ان یا بعد از یکبار پوشیدن در سالهای پیش به دلم ننِشستن .
نتیجه اخلاقی 1: اینطوریه که آدم همیشه فکر می کنه لباس نداره!
نتیجه اخلاقی 2: دلکندن کلا سخته حتی از یه تیکه لباس !
نتیجه غیر اخلاقی: تازگیها داره استفاده کردن از َ ِ ُ خوشم میاد
۱ نظر:
اَمّا مَن فَقَط یه کُمُد لِباس دارَم که هَمَشون رو هَم هَمیشه میپوشَم! هَه!
ارسال یک نظر